من در پس در تنها مانده بودم.همیشه خودم را در پس یک در تنها دیده ام.گویی وجودم در پای این در جا مانده بود.در گنگی آن ریشه داشت.آیا زندگی ام صدایی بی پاسخ نبود؟
ادامه...
من همین جا هستم . در بین این درخت های سبز ... بوی باران در همه جایِ راهم پیچیده است ... و من با دستانی خیس به راهم ادامه می دهم ... شاید روزی به آرزوهایم برسم...